{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
خشکسالی
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۲ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی کشاورزی]
drought
معنی خشکسالی, معنی خشکسالی, معنی oalsاgd, معنی اصطلاح خشکسالی, معادل خشکسالی, خشکسالی چی میشه؟, خشکسالی یعنی چی؟, خشکسالی synonym, خشکسالی definition,
معنی تنش نهایی
,
ترجمه تنش نهایی
به انگلیسی,
معنی ، قراردادن، تحمیلکردنبر(باot)، عذاب دادن پرتاب، سعی، مستقر پرداختن، بکاربردن، منصوب کردنواداشتن، ترغیب کردن ترجمهکردن، تعبیرکردن، عازمکاریشدن، بفعالیت , تقدیمداشتن، ارائهدادن، دراصطلاحیاعبارتخاصیقراردادن متصف کردن، فرضکردن، ثبت کردن، تعویضکردن، انداختن
,
ترجمه ، قراردادن، تحمیلکردنبر(باot)، عذاب دادن پرتاب، سعی، مستقر پرداختن، بکاربردن، منصوب کردنواداشتن، ترغیب کردن ترجمهکردن، تعبیرکردن، عازمکاریشدن، بفعالیت , تقدیمداشتن، ارائهدادن، دراصطلاحیاعبارتخاصیقراردادن متصف کردن، فرضکردن، ثبت کردن، تعویضکردن، انداختن
به انگلیسی,
معنی accessibility
,
ترجمه accessibility
به فارسی,
معنی Sensemaking
,
ترجمه Sensemaking
به فارسی,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی